
سؤال: چرا خداوند درباره ی آفرینشم از من سؤال نکرد؟
ارسال در 16 آوریل 17 - بازدید: 6,444 مشاهدهبسیار پیش آمده که این سؤال را می پرسند. شاید تصور هم بر این باشد که چه سؤال منطقی و مناسبی است؛ این سؤال منطقی نیست اما مناسب است که برای روشن شدن فکر...
بسیار پیش آمده که این سؤال را می پرسند. شاید تصور هم بر این باشد که چه سؤال منطقی و مناسبی است؛ این سؤال منطقی نیست اما مناسب است که برای روشن شدن فکر و اندیشه ی ما درباره ی نوع رابطه مان با خداوند که خالق و آفریننده ی ما هست به آن توجهی چند دقیقه ای داشته باشیم. سؤال و یا اشکال این است: «چرا خداوند قبل از اینکه مرا خلق کند از من نپرسید که آیا می خواهی به دنیا بروی یا نه؟ شاید من دوست نداشتم به دنیا بیایم و این همه رنج و سختی را تحمل کنم. به دنیا آمدن مان جبر است و از دنیا رفتن مان هم جبر! پس اختیار برای کجاست؟ حالا که به دنیا آمدن مان جبر بوده، من می خواهم به این زندگی پر از رنج و سختی و عذاب پایان بدهم.»
پاسخ شماره ۱:
- در کار خدا نباید دخالت کنیم چون قادر مطلق است؛
- دلش خواسته آفریده و من و شما هم نباید در کار خدا اما و اگر و چون و چرا بیاوریم.
- او وظیفه ی خدایی اش را انجام داده که آفرینش بوده است، تا اینجا جبر بوده؛ اما بقیه اش به اختیار ماست که درست زندگی کنیم یا از دستورات او سرپیچی کنیم.
- انسان نه مجبور مطلق است و نه مختار مطلق. یک جایی جبر است و یک جایی هم اختیار. هیچ وقت ما اختیار کامل و یا جبر کامل نداریم. پس بهتر است به جای این سؤال ها که نفعی برایمان ندارد به زندگی ادامه بدهیم و فکر رفتن هم نکنیم که سرنوشت پایان دادن به این زندگی به اختیار خودمان، بسیار بدتر است از آنچه که در تصورمان رژه می رود.
این پاسخ شما را قانع کرد؟ شاید نه! توجه شما را به پاسخ شماره ۲ جلب می کنم.
پاسخ شماره ۲:
- اجبار در آفرینش برای رشد و کمال ما بوده؛ ظلم نبوده و نیست! قبل از اینکه به دنیا بیاییم هیچ بودیم: «لم یکن شیئا مذکورا»؛ اصلا چیزی نبودیم که قابل اسم آوردن و اشاره و اهمیت و ارزش باشیم. بی ارزشِ بی ارزش! خداوند به ما لطف کرد و ما را آفرید تا در این دنیا مسیر رشد و کمال را طی کنیم.
- اگر آفریده نمی شدیم باید در زندان سیاه و تاریک معدوم بودن به سر می بردیم.
- آفریده شدن مان یک نوع شانس برای شرکت در بازی های سخت دنیا و پیروز شدن یا نشدن و جایزه گرفتن یا نگرفتن در آن است.
- باید خداوند را سپاسگزار باشیم که هر چند به جبر، ما را به این دنیا آورد.
- اعتراض به خدا اصلا در این جایگاه شایسته نیست؛ او کمال مطلق است و دوست دارد برترین مخلوقاتش نیز به کمال دست بیابند.
این پاسخ هم ظاهرا چنگی به دل نزد و به جواب اصلی نرسیدید! پس معطل تان نکنم برویم سراغ پاسخ بعدی:
پاسخ شماره ۳:
- موجود یعنی وجودی که صاحب شعور، قوه ی ادراک (درک و فهم) و آگاهی هست.
- تا زمانی که یک موجود صاحب شعور، ادراک، آگاهی، دانش و بینش نشود، امکان اینکه مورد سؤال قرار بگیرد وجود ندارد.
- ما انسان ها قبل از اینکه به دنیا بیاییم هیچ گونه شعور، ادراک، آگاهی، دانش و بینشی نسبت به خودمان و جهان هستی نداشتیم. بنابراین این فرض که از من باید می پرسیدند کاملا غیرعقلی و بی اعتبار است.
- در این مرحله، اصلا جبر و اختیار هیچ معنایی ندارد که بگوئیم خداوند به جبر من را آفریده است. جبر مربوط به زمانی است که انسانِ دارایِ ویژگی های فوق، در انجام یک عمل یا اقدام برای عملی کردن یک فکر، اراده از او سلب بشود. وقتی ما هیچ کدام از ویژگی های یک موجود را نداشتیم چگونه باید از ما سؤال می کردند و جواب می گرفتند؟
- اساسا در مرحله ی خلقت و آفرینش انسان، فقط اراده ی خدا معنا دارد؛ چرا؟ چون خالق و آفریننده اوست و هیچ وقت یک آفریننده از چیزی که می خواهد بیافریند نمی پرسد که راضی به آفرینشت هستی یا نه!
- در مرحله خلق و آفرینش، خداوند فقط می آفریند. هیچ جایگاهی برای جبر و اختیار نیست. جبر و اختیار مربوط به بعد از آفرینش انسان است.
یک تصور اشتباه درباره ی خودکشی: غالبا تصور می کنیم اگر به زندگی پایان بدهیم (=خودکشی)، دنیای دیگری که به آن وارد خواهیم شد سختی های این دنیا را ندارد؛ در حالی که این خیال، کاملا باطل و زرشک گونه است. خداوند در قرآن صراحتا می فرماید: «ولا تقتلوا أنفسکم» خودکشی نکنید! لابد می پرسید چرا؟ می فرماید: «إن الله کان بکم رحیما» خداوند نسبت به شما مهربان هست. و بعد می فرماید اگر این کار که یک ظلم و ستم آشکار هست را انجام دادید وارد آتش و عذاب می شوید و این کار برای خدا آسان هست. خب پس چکار کنیم؟ خسته شدیم!
می فرماید: «إن تجتنبوا کبائر ما تنهون عنه نکفر عنکم سیئاتکم و ندخلکم مدخلا کریما» اگر شما از گناهان بزرگ پرهیز کنید ما گناهان کوچک شما را می پوشانیم و از سر تقصیرات خُرد شما می گذریم و جایگاه خوب و آرامی به شما می بخشیم. (سوره نساء، آیات ۲۹-۳۱) حالا چقدر ارزش دارد با این خدای مهربان سر لج بیفتیم و سؤالات غیرمنطقی بپرسیم که چرا من را به این دنیا آوردی؟!
دیدگاهتان را بنویسید