
شبهه: خون صد شیخ فدای یک مست!
ارسال در 02 ژوئن 16 - بازدید: 4,076 مشاهدهبسم الله متن شبهه: پدری بود که دخترشو می فروخت. یه روز دختره فرار می کنه و به شیخی که حاکم اون شهر بود پناه می بره شیخ به دختره دلداری میده میگه نترس...
بسم الله
متن شبهه: پدری بود که دخترشو می فروخت. یه روز دختره فرار می کنه و به شیخی که حاکم اون شهر بود پناه می بره شیخ به دختره دلداری میده میگه نترس من مواظبت هستم وقتی دختره می خواد بره تو اتاقش بخوابه می بینه شیخ با بدنی لخت از دختره از تقاضا می کنه که با هم شب رو سر کنن. دختره از کاخ فرار می کنه تو جنگل و ی کلبه می بینه که کنارش چند تا پسر نشستن دارن مشروب می خورن ساقی دختر رو میارش کنار آتیش دختره با گریه همه چیزو تعریف می کنه ساقی میگه نترس ما با تو کاری نداریم برو تو کلبه بخواب دختره بیچاره با خودش میگه پدرم به من پدری نکرد. شیخ هم خواست بهم تجاوز کنه حالا من تو کلبه چند تا جوان مست تا صبح چه جوری بخوابم … دختره خوابش می بره صبح وقتی بلند میشه میبینه چند تا جوان خوابیدن و پتوهاشون رو کشیدن رو دختره تا گرمش بشه که چشش میفته به ساقی پیک عرق دستشه و یخ زده ساقی تا صبح تو سرما بیدار بود تا دختره در امان باشه دختره میره پیش ساقی پیک رو برمی داره میگه اگه روزی ز قضا حاکم این شهر شوم سر هر کوچه دو میخانه بنا خواهم کرد خون صد شیخ فدای یک مست خواهم کرد تا نگویند مستان ز خدا بی خبرند.
پاسخ: دروغ و جهل ارتباط عمیقی با هم دارند. وقتی هم با یکدیگر پیوند زده شوند، حسابی سخت می شود تشخیص شان داد! انسان ها معمولا در موضوعاتی که ناآگاهند دروغ می گویند. با نیات و اهداف گوناگونی هم دروغ می گویند. مثلا کسی اصلا نمی داند حکم فلان مسئله شرعی در اسلام چیست اما برای اینکه جلوی جمع شخصیت خودش را بزرگ و عالم و اندیشمند جلوه دهد، به دروغ فتوا می سازد و پاسخ گوی مسائل شرعی می شود. در این شبهه نیز جهل و دروغ آنقدر قشنگ پیوند خورده که شراب مسکر نیست و مست نمی کند و عامل فساد نمی شود اما شیخ و مسجد و دیر و کلیسا عامل فساد می شوند!!
اینکه انسانی استعداد نویسندگی داشته باشد و بتواند با تخیّلات خود ماجراهایی باورنکردنی بنویسد اشکال خاصی ندارد اما اینکه یک داستان نویس نه چندان ماهر، با اختلاط جهل و دروغ به همدیگر چهار پاراگراف دست و پا کرده و «شیخ» را نماد «فساد» و «مست» را نماد «صلاح» معرفی نماید بیشتر به احمق پنداری مخاطب شباهت دارد تا یک داستان جذاب و واقعی.
اما قبل از هر چیز باید گفت آنچه در سطور بالاتر به عنوان شبهه درج شده است هیچ جنبه ای از واقعیت ندارد و تنها «خیال پردازی» یک یا چند نفر است. اگر حاکم یک شهر که از قضا شیخ است و در «کاخ» هم زندگی می کند به دختری بدکاره پیشنهاد برقراری ارتباط جنسی می دهد، دلیل بر این نیست که افراد مست از شیوخ کاخ نشین بهتر هستند! اتفاقا از منظر اسلام هر دو بد هستند! هم شیخ کاخ نشین و هم مست از خدا بی خبر! هیچ کدام هم ترجیحی بر دیگری ندارند. شاید شیخ کاخ نشین را بشود در عالم واقعیت پیدا کرد اما هیچ گاه مست لایعقلی را نمی توان یافت که بر خود کنترل داشته باشد. دلیلش نیز این است که مشروبات حرام و مست کننده، کنترل عقلی و احساسی انسان بر خود را از او سلب می کنند و انسان در حالت مستی یا به صورت کامل کنترل احساسات، اعمال و سخنانش را از دست خواهد داد یا اینکه به هر حال از حالت عادی خود خارج می شود.
مردان همیشه به سمت زنان تمایل دارند؛ هیچ اشکالی هم در این موضوع نیست. چرا که جنس مرد این گونه آفریده شده که به زن تمایل دارد. حالا وقتی این تمایل که فطری و ذاتی است گاهی در حالت عادی نیز مردان را دچار خطاها و اشتباهاتی جبران ناپذیر می نماید، چگونه می توان باور کرد که چند نفر مرد که از مستی خود را هم نمی شناسند، به یک زن جوان پناه بدهند و هیچ بلایی سر او نیاورند ؟! فردی که با خوردن نوشیدنی های حرام و مسکر مست می شود نه تنها از خدا بی خبر خواهد شد بلکه از محیط، خانواده، نزدیکان و دیگر افراد و حتی شخصیت واقعی خودش هم غافل می شود. شخص مست حتی خودش را هم نمی شناسد چه رسد به اینکه بنشیند و به درددل های یک زن تنها گوش بدهد!!! بسیاری از قتل ها، تجاوزها و جنایت های بشریت چه در گذشته و چه در حال حاضر ناشی از مست بودن انسان بوده است. انسان وقتی مست است کنترلـی بر خود ندارد و ممکن است هر عملی از او سر بزند. بنابراین وجه دوم این داستان تخیلی نیز به هیچ صورتی قابل پذیرش نیست.
هر گاه ثابت شد که شراب مست کننده نیست و انسان مست بر خود کنترل دارد آنگاه می توان نه خون صد شیخ بلکه خون هزاران شیخ کاخ نشین را فدای یک مست کرد و سر هر کوچه دو میخانه بنا کرد!
* هر نوع ابهام و پرسش دیگر را در این باره، در بخش نظرات همین پست بنویسید.
* برای فرستادن سؤال و شبهه جهت پاسخ گویی، از بخش ” تماس با من ” بهره بگیرید.
* استفاده از این مطلب بدون ذکر منبع اشکالی ندارد.