
شبهه: انسان بودن واجب تر از مسلمان بودن است!
ارسال در 15 ژوئن 16 - بازدید: 2,250 مشاهدهبسم الله متن شبهه: داشتم فکر میکردم چرا باید بین زندگی دو نفر در دو گوشه ی دنیا اینقدر تفاوت باشد! ما در مدرسه هایمان هیچوقت کلاس رقص و باله نداشته ایم. هیچوقت کارگاه...
بسم الله
متن شبهه: داشتم فکر میکردم چرا باید بین زندگی دو نفر در دو گوشه ی دنیا اینقدر تفاوت باشد! ما در مدرسه هایمان هیچوقت کلاس رقص و باله نداشته ایم. هیچوقت کارگاه نجاری نداشته ایم. ما هیچوقت کلاسی با تمامی آلات موسیقی نداشته ایم. ما هیچوقت در سلف مدرسه نچرخیده ایم تا در ظرفهایمان خوراکی های خوش آب و رنگ بریزند تا با اکیپمان سر میزی بخندیم و شاد باشیم و از پسر خوش قیافه ی تازه وارد یا درمورد دختر مشهور و باهوش مدرسه صحبت کنیم. ما هیچوقت میهمانی آخر سال نداشته ایم. ما هیچوقت روز آخر مدرسه کلاه هایمان را به هوا نینداخته ایم. ما همیشه بازخواست شده ایم! برای ناخن هایمان، برای موهایمان، برای… ما هرگز نفهمیدیم تمیز بودن صورت چه منافاتی با شخصیت آدم دارد!؟ ما پدرمان در آمد بس که موهایمان را ازته تراشیدیم و در اوج گرما لباس های سرتاپا تیره پوشیدیم و دختران مان زیر مقنعه عرق ریختند… ما هرگز نفهمیدیم جنس مخالف شاخ و دم ندارد و مثل ما آدم است و میتوان با او بدون فکرها و نیت های شوم دوست شد، و به او اعتماد کرد. راستش جنس مخالف هم هرگز این را نفهمید. شیرین ترین روزهای نوجوانی مان با کابوس کنکور هدر رفت… بهترین روزهای جوانیمان با سربازی… ولی کسی به ما نگفت تو دیگر ۱۷ ساله نمیشوی. ما قربانی خواسته هایی شدیم که پدر و مادرمان هرگز به آن نرسیدند! هیچکس به ما نگفت جامعه هنرمند هم میخواهد نه فقط مهندس… هیچکس نفهمید شب ها با رویای ساز و بوم نقاشی به خواب میرویم. هیچکس به ما نگفـت موفقیت فقط در پزشکی و مهندسی و وکالت نیست… و هیچوقت نفهمیدیم انسان بودن ربطی به با کدام پا وارد دستشویی شدن ندارد. و… هیچکس به ما یاد نداد عاشق شدن را… این روزها سرزمینمان تشنه ی فهم است! ظهور باید در جمجمه ها رخ دهد.نه در جمعه ها…! انسان بودن واجبتر از مسلمان بودن است! باخدایت هر روز حرف بزن, شکرگذارش باش با زبان خودت, خدا حرفهایت را میفهمد, نترس خدا عرب نیست! توحق کسی را نخور، دلی را نشکن، غمگینی را شاد کن، مریضی را مداوا، تو به اندازه ی توانت خوب باش و خوبی کن! خدا همینجاست در دل تو در افکارت! نه در دینت، نه در مذهبت، نه در نمازت.
پاسخ: عبارات زیبا و جذابی هستند. آدم اصلا دلش می خواهد که یک نفر بنشیند و ساعت ها از این جور صحبت ها برایش بیان کند! اما بعد از چند ساعت متوجه می شویم که حتی به اندازه یک ثانیه هم حرف نشنیده ایم و فقط صدای وز وز آمده است، مانند بسیاری از سخنرانی هایی که این روزها می شنویم! و این همان «نهیلیسم» و «پوچ گرایی» است. عمده ی مطالب و مواردی که در این نوشته بیان شده است اساسا ربطی به دین و دین داری ندارد. برخی از آنها آرزوهای شخص نویسنده است و برخی هم اتفاقاتی که به هر دلیلی برای نویسنده تجربه نشده است! میان عبارات گوناگون این نوشته هم ارتباط منطقی وجود ندارد. به عبارتی فقط درددل است! البته درددلی با طعم جهل. آنچه که درباره ی برخی مسائل دینی گفته شده برخی شان درست است اما نتیجه اش آن چیزی که بیان شده نیست.
– «ما هیچ وقت میهمانی آخر سال نداشته ایم… هرگز نفهمیدیم تمیز بودن صورت چه منافاتی با شخصیت آدم دارد؟ پدرمان درآمد از بس که موهایمان را از ته تراشیدیم… هرگز نفهمیدیم جنس مخالف شاخ و دم ندارد! هیچ وقت نفهمیدیم انسان بودن ربطی به وارد شدن به دستشویی با پای چپ یا راست ندارد و …»؛ نویسنده مدعی شده که با دوری از این موارد از انسانیت دور شده است. مشخص نیست اینکه کسی تا به حال میهمانی آخر سال نداشته است و نتوانسته درباره ی فلان پسر و دختر خوش قیافه غیبت کند چه ربطی به انسانیت دارد و کجای انسانیت به میهمانی آخر سال و تراشیدن ریش و آرایش ناخن و به هوا انداختن کلاه در روز آخر مدرسه و ارتباط بدون قاعده و بدون مبنا با جنس مخالف است ؟! انسانیت کجا و توسط چه کسی این گونه تعریف شده است ؟ تراشیدن ریش ارتباطی با انسانیت ندارد. دین نگفته که صورت شما باید کثیف باشد تا جزء افراد مؤمن باشید! یکی از احکام جزئی دین این است که تراشیدن بخشی از موی صورت به اندازه ای که هیچ مویی روی صورت نباشد، برای مردان حرام است. حالا اگر کسی دوست نداشت حکم دین را رعایت کند و تمایلش بر این بود که از دستاوردهای زندگی مدرن غرب استفاده کند، دین حکم نداده که او انسان نیست! بلکه مرتکب گناه شده است.
جنس مخالف شاخ و دم ندارد که کسی را زخمی کند! اما نفس انسان هم شاخ دارد هم دُم. ابلیس هم هیچ وقت برای اینکه زمینه ی انحراف و تباهی را در تصور و تخیل انسان فراهم کند از پا نمی نشیند. نفس انسان هم از هر چه خوشش بیاید اگر یک عامل درونی (مانند تقوا و ارزش های اخلاقی) وجود نداشته باشد که او را کنترل کند، قطعا انسان را به انحراف خواهد کشاند. پس اگر ارتباط با جنس مخالف، در قالب مشروع آن باشد و به ازدواج بیانجامد دین با آن مخالف نیست. دین با بی هدفی و آلوده کردن نیات و اهداف به تمایلات نفسانی مخالف است و نتیجه ی آن را تباهی و بدبختی انسان می داند. دین به جهت اینکه قانونی الهی برای به سعادت رساندن انسان است، با جدا شدن انسان از مسیر اصلی زندگی اش مخالف است. ارتباط بی حد و حصر با جنس مخالف در سنین نوجوانی و جوانی، میل و رغبت برای ازدواج را کاهش داده و میزان ارتباط نامشروع و مشکلات روحی و اخلاقی را برای افراد و اجتماع بالا می برد.
کنکور و سربازی دو مقطع مهم زندگی هر جوان ایرانی است؛ اما نه در ظاهر و نه در باطن هیچ ارتباطی با انسانیت و دین ندارد. هر کسی ممکن است گلایه هایی داشته باشد، اشکالی هم ندارد. اما اینکه هر گلایه ای را به انسانیت ارتباط بدهیم و نهایتا هم نتیجه بگیریم که خدا عرب نیست و لازم نیست نماز بخوانی تا خدا حرف دلت را بشنود این با هیچ منطقی سازگار نیست و هیچ عقل سلیمی نمی تواند چنین استدلالی را بپذیرد! چون نه مقدمات این استدلال با هم می خواند و نه حتی نتیجه ربطی به مقدمات دارد.
– «ظهور باید در جمجمه ها رخ بدهد نه در جمعه ها»؛ این عبارت به تنهایی قشنگ و از سنخ سخن بزرگان است(!) اما چه ارتباطی با مطالب پیشین و بحث از انسانیت دارد ؟ و بعد اینکه صحیح است که تغییر در تفکرات بشریت مهم است، اما برخلاف این نوشته ظهور ابتدا در جمعه رخ می دهد و سپس در جمجمه ها! یعنی ابتدا ظهور امام زمان رخ می دهد و بعد عقل ها کامل می شود و ظهور در جمجمه ها هم رخ می دهد.
– «انسان بودن واجبتر از مسلمان بودن است»؛ میان اسلام و انسانیت هیچ ضدیتی وجود ندارد. اسلام غیرانسانی و ضدانسانی نیست که انسانیت واجب تر از مسلمان بودن باشد! نقطه ی مقابل اسلام، کفر است و نقطه ی مقابل انسانیت نیز جدا شدن از فطرت انسانی. بعلاوه حکم به واجب بودن یک چیز باید مبتنی بر مبانی و دلایلی باشد که برای این موضوع هیچ دلیل و مبنایی وجود ندارد، چرا که اساسا دین است که انسان را می سازد و انسان با همه محدودیت هایی که در جسم، در روح و در عقل دارد تا طبق مبانی دینی عمل نکند و باتقوا و مؤمن و بااخلاق نباشد، به «انسانیت» نخواهد رسید. پس اگر کسی مسلمان باشد و به دستورات دین بدون در رفتن و فرار کردن و بدون بهانه تراشی عمل کند قطعا به انسانیت هم خواهد رسید. نکته ی دیگر اینکه برای ترجیح دادن امری بر امری دیگر، باید حتما مرجح وجود داشته باشد؛ مثلا اگر شما می خواهید یک لباس بخرید که دو نوع دارد، برای اینکه نوع اول را کنار بگذارید و نوع دوم را انتخاب کنید حتما باید چیزی در نوع دوم وجود داشته باشد که در نوع اول نیست. وگرنه هر دو اگر مشابه باشند و نقطه ی تمایز و ضدیتی نداشته باشند دلیلی وجود ندارد که یکی را بر دیگری ترجیح دهید. اگر کسی واقعا به این عبارت از این شبهه اعتقاد دارد بهتر است تفکر و تأمل نماید که چه مورد رجحان و برتری در انسانیت ادعایی وجود دارد که در اسلام و در دین نیست که به خاطر آن مورد، انسان بودن واجب تر از مسلمان بودن باشد؟
– «باخدایت هر روز حرف بزن, شکرگذارش باش با زبان خودت, خدا حرفهایت را میفهمد, نترس خدا عرب نیست!» خدا بالاتر از آن است که زبان و لهجه داشته باشد. هر زبان و لهجه ای را می فهمد چرا که او خودش آفریننده ی انسانی است که حروف، کلمات، زبان ها و لهجه های گوناگون را اعتبار و وضع کرده است. پس می شود با هر زبانی با خدا حرف زد، در هر لحظه از روز با خدا با هر زبان و لهجه ای صحبت کرد و شکرگزاری درگاهش را نمود. اما وقتی همین خدای بزرگ و قادر که هر زبانی را می فهمد دستور به انجام یک عبادت خاص با کلماتی که خود او انتخاب کرده است می دهد، نمی توان گفت که این عبادت را رها کن و هر طوری دلت می خواهد با خدا حرف بزن. یکی از جلوه های شکرگزاری، سجده در برابر خداوند است. با نماز و سجده و رکوع انسان می تواند به تعالی معنوی برسد و پر واضح است که تعالی روح از تعالی جسم مهم تر است. پس انسان می تواند با خدا هر روز حرف بزند، با زبان بی زبانی هم شکرگزار درگاهش باشد، نماز هم بخواند. نماز جمع بندی هر آن چیزی است که انسان از ارتباط با خدا می خواهد. اینکه زبان قرآن و زبان دین اسلام «عربی» است به این معنا نیست که خداوند عرب است! همان گونه که زبان «انجیل» و «تورات» عبری بود اما زبان خدا عبری نیست.
– «توحق کسی را نخور، دلی را نشکن، غمگینی را شاد کن، مریضی را مداوا، تو به اندازه ی توانت خوب باش و خوبی کن! خدا همینجاست در دل تو در افکارت! نه در دینت، نه در مذهبت، نه در نمازت» حق کسی را نخوردن، دلی را نشکستن، شاد کردن مردم، مداوای مریض و خوبی بی اندازه و بی توقع بسیار پسندیده است و مورد تأیید دین هم می باشد. سفارش های اخلاقی معصومین هم دربردارنده همین مفاهیم و محتواهاست و مطالب عجیب و غریبی نیستند. بهترین نمونه ی احادیث همین حدیث از پیامبر صلوات الله علیه و آله است که امام صادق علیه السلام درباره ی آن فرمودند این روایت جمع بندی تمام مکارم اخلاقی است: «هر آنچه برای خود می پسندی برای دیگران نیز بپسند و آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز ناپسند بدان». دین و مذهب و نماز و عبادت همگی از سوی خدا و برای پیشرفت دادن به انسان و به سعادت رساندن اوست. نمی شود ادعا کرد که ارتباطی با خدا ندارند!
* هر نوع ابهام و پرسش دیگر را در این باره، در بخش نظرات همین پست بنویسید.
* برای فرستادن سؤال و شبهه جهت پاسخ گویی، از بخش ” تماس با من ” بهره بگیرید.
* استفاده از این مطلب بدون ذکر منبع اشکالی ندارد.
درباره خود ارضایی هم مطلب بنویس خواهشا
چشم