
غُصه ی جدید الإسلام ها!
ارسال در 18 اکتبر 16 - بازدید: 2,373 مشاهدهعده ای در تاریخ بوده اند و هستند و خواهند بود که همیشه ادعا دارند دین را بهتر از سایرین می فهمند و فهمیده اند. اظهارنظرات بدیع و گاهی عجیب و حتی مسخره از...
عده ای در تاریخ بوده اند و هستند و خواهند بود که همیشه ادعا دارند دین را بهتر از سایرین می فهمند و فهمیده اند. اظهارنظرات بدیع و گاهی عجیب و حتی مسخره از آن ها شنیده می شود. برخی حرف های شان حتی با اصول دین هم معارض است چه رسد به جزئیاتی از فروع دین! ظاهر مذهبی دارند. ریش و تسبیح شان به راه است! و برخی از آن ها با نهایت تأسف لباس روحانیت نیز بر تن دارند و همین داستان را شورتر می کند.
واقعیت این است که با مطالعه ای تقریبا ۱۵ ساله در علوم و معارف اسلامی، پیش از هر چیز باید اعتراف کنم که هنوز آنقدر که باید از اسلام بدانم «نمی دانم»! و پس از این باید اعتراف دیگری داشته باشم که اگر کسی ادعای فهم اسلام نمود باید دید چقدر خودش تجلی اسلام است و به زبانی دیگر «چقدر مسلمان است»؟ وقتی روایات و آیات را می بینیم، می فرمایند: «هر چه پربارتر، سر به زیرتر!» اما جماعت جدید الإسلام کنونی، نه تنها اسلام را کامل فهمیده اند بلکه حتی می توانند از اسلام ایراد هم بگیرند و حتی از قرآن! مثلا در روزهای پیش فایل های منتشر شده است که شخصی عمامه به سر که به قول آیت الله بروجردی رحمه الله علیه «لباس طلبگی را دزدیده است»، ادعا کرده که حکم قصاص در قرآن نه برای حیات جامعه که موجب تشتت جامعه است و در جامعه فقط باید بخشش باشد نه هیچ چیز دیگر!!
این ها نتیجه ی عُرفی شدن دین و سپردن منبر رسول الله صلی الله علیه و آله به کسانی است که فهم شان از دین همان اندازه است که طفلی از کتاب التوحید شیخ صدوق می فهمد. هر دو اگر هم چیزی بفهمند فقط ژست فهمیدن را می گیرند و نه بیشتر! جدید الإسلام ها دین را همان طوری تفسیر می کنند که برخی افراد مدپرست میل شان می کشد. چهار نفر هم که برایشان کف بزنند ندای «جذب حداکثری»شان عالم را پُر می کند و باد به غبغب می اندازند که بله! ماییم که می توانیم نسل جوان را به دین متمایل کنیم. غافل از آنکه قبری که بر روی آن گریه می کنند مُرده ندارد! طبلی که بر آن می کوبند به غایت خالی است! و باغ سبزی که درِ آن را نشان می دهند، عمیقا خالی از هر ثمری است.
نتیجه ی این ادعاهای گزاف، چیزی جز هلاکت شخص گوینده و انحراف شنونده و شنوندگان نیست. صراط مستقیم یکی است! سبیل و راه به سمت خدا متعدد است اما صراط از سبیل قوی تر و مهم تر است. خوب است پیرو یک راه محکم و پایدار و قوی باشیم نه راهی که داعی آن خود علاوه بر انحراف از صراط اقوم الهی، خودش نیز نمی داند انتهای راهی که دیگران را به آن فرا می خواند کجاست و سرنوشت افراد با خزعبلاتی که به اسم دین و مذهب برای شان ارائه می کند به چه منتهی خواهد شد. والعاقبه للتقوی
پ.ن: در روزهای آینده به طور کامل و مستدل به نقد انحرافات فکری چند عمامه به سر مطرح در کشور خواهم پرداخت ان شاء الله.