
چگونه با گذشت ۴۰ سال، جوان بمانیم؟
ارسال در 15 نوامبر 17 - بازدید: 2,152 مشاهدهراز جوانی مسئولین جمهوری اسلامی در چیست؟ ۴۰ سال از انقلاب گذشته است؛ قرار بود جوان ها مدیر باشند! البته جوان ها هستند؛ منتهی جوان های سال ۵۰؛ همگی مدیر هستند. آن ها از...
- راز جوانی مسئولین جمهوری اسلامی در چیست؟
۴۰ سال از انقلاب گذشته است؛ قرار بود جوان ها مدیر باشند!
البته جوان ها هستند؛ منتهی جوان های سال ۵۰؛ همگی مدیر هستند. آن ها از سال ۵۷ که انقلاب سیاسی رخ داده تا به امروز مدیر بوده اند و هستند و خواهند بود!
اصلا انگار مدیریت در نسل این افراد ریشه دوانده و سایرین از مدیریت بویی نبرده اند!
إلی ماشاءالله هم زبان توجیه کردن و مغالطه و سفسطه دارند و هم رابطه برای بالا رفتن های یک شبه از پله های ترقی!
پس از گذشت ۴۰ سال از انقلاب، عدالت اجتماعی نیز در میان همین افراد پیدا می شود! هر چقدر که پائین تر بیایم از رده های بالای حکومتی، می بینیم که روشنایی عدالت اجتماعی ضعیف تر و ضعیف تر می شود تا جایی که به تاریکی اجتماعی می رسیم! با یک بررسی ساده متوجه می شوید که انگشت شمار کسانی هستند که از میان مردم مستصعف به رده های بالای حکومتی رسیده باشند یا بر اساس لیاقت و شایستگی و توانایی و دانش علمی و فنی، پست مدیریتی گرفته باشند!
بدبختی دیگری که دچار برخی ادارات و نهادها شده این است که روحانیت معزز و مکرم در هر جای بی ربط و با ربطی سرک کشیده و مسئول شده است! از وزارت امور خارجه گرفته تا شهرداری و شورای شهر و دهیاری! آیا واقعا لازم است که در همه جا روحانیت حضور پیدا کند؟ اصلا مگر حوزه ی علمیه قرار بوده مدیر برای کشور تربیت کند؟
رهبر انقلاب مدام می فرمایند که مملکت را شما جوان ها باید اداره کنید و آینده ی این کشور به دست شما جوان هاست!
اما دقیقا مشخص نیست کدام جوان ها بایستی این مملکت را اداره کنند وقتی که رابطه و نام و نشان پدر و عمو و دایی واسطه ی شروع به کار ژن های خوب است! وقتی حتی در بیت رهبری معظم انقلاب هم پیرمردها معاونت های مختلف را برعهده دارند چه انتظاری است که در وزارتخانه ها و استانداری ها و ادارات و ارگان های مختلف جوان های خودساخته و دانشمند پشت میز مدیریت اراده ها بنشینند؟ نهایت مدیریت جوان های خودساخته و دانشمند در مؤسسات فرهنگی یا خصوصی است که آن هم تأثیر عمیقی در روند مدیریتی جامعه ندارد و ساختار همان است که هست!
- جوان هایمان چقدر خوب مانده اند!
فرموده اند: الناس علی دین ملوکهم! چگونه؟ آن گونه که حتی در هیئت امنای مساجد هم پیرمردها صاحب اختیار هستند و نه جوان ها!
بدبختانه حتی برای اداره کردن مسجد هم پیرمردها -یا همان جوان های ۴۰ سال پیش- مدیریت را رها نمی کنند!
همین است که برنامه ی مساجد ما از تربیت نسل انقلابی و مؤمن رسیده است به برگزاری مرتب نماز جماعت و زیارت عاشورا و دعای کمیل و دعای توسل و …؛ نتیجه و بازخوردش هم برای رفقای همان پیرمردهاست وگرنه نسل امروز دیگر با صدای درب و داغان چهار نفر پیرمرد غرغرو هیچ وقت به دین تمایل پیدا نمی کند که هیچ، چهار تا لیچار بار مسجد و دعا و صلوات می کند و با پوزخند از کنار همه ی آرمان های پیرمردانه می گذرد!
آش وقتی شورتر و حتی تلخ می شود که در شهرداری و شورای شهر هم وظایف مدیریتی را به جوانانی می سپارند که یا از مسائل اقتصادی چیزی متوجه نشوند (!) یا اینکه بسیار معامله گر باشند! وگرنه کسی نه می تواند رنگ شهردار شدن را ببیند و نه مدیریت فنی!
حتی در داستان جذب هیئت علمی دانشگاه ها نیز همین است. رفقا و دوستان و آشنایان در دانشگاه، بایستی پا پیش بگذارند برای جذب پسرخاله و دختر دایی و عمه و عمو و هفت جد و آبادشان؛ وگرنه کمتر پیدا می شود که یک دانشمند بی رابطه و بی آشنا با پله های ترقی (!) از دل فراخوان جذب هیئت علمی دانشگاه ها بیرون آمده باشد؛ اگر هم باشد انگشت شمار و همچون نمک در غذا! …
استخدامی ها نیز جدیدا به همین وضعیت دارند دچار می شوند!
تا سفارش و رابطه و تلفن فلانی و بهمانی نباشد به مدیر و مسئول استخدام فلان منطقه، ظاهرا درصدهای موجود در آزمون استخدامی نمی تواند کاری برای کسی انجام دهد!
و این داستان ادامه خواهد داشت تا اینکه ساختار اجتماعی ایران اصلاح شود …
ادامه خواهد داشت تا زمانی که دست آقازاده ها و ژن های خوب و روحانیت و پیرمردها بر سر کار باشند و بتازند!
خداوند متعال این انقلاب عزیز را که با خون هزاران شهید پایه ریزی شده است از دست پیرمردهای از کار افتاده و معیوب الفکر نجات بدهد!