
آیا می توانیم در باره ی “دین” حرف نزنیم؟
ارسال در 02 مارس 19 - بازدید: 1,457 مشاهدهاعتقاد غالب این است که همه می دانیم دین چیست و قرآن چه محتوایی دارد و خداوند از ما چه خواسته است و …! بله اتفاقا ما آگاهی های بسیاری پیرامون دین، خدا، قرآن،...
اعتقاد غالب این است که همه می دانیم دین چیست و قرآن چه محتوایی دارد و خداوند از ما چه خواسته است و …! بله اتفاقا ما آگاهی های بسیاری پیرامون دین، خدا، قرآن، پیامبران، سبک زندگی دینی و … ممکن است داشته باشیم یا نداشته باشیم. چنانچه آگاهی اندکی داشته باشیم همیشه خودمان را شایسته ی اظهار نظر پیرامون “همه” ی اجزای درونی و پیرامونی دین می دانیم. چون اعتقاد داریم فهم دین کار ساده ای است و ما مگر از فلان آخوند و بهمان معلم چه کم داریم که حرف نزنیم! چنانچه آگاهی هم نداشته باشیم به جهت آنکه عریضه خالی از دیدگاه ما نباشد و دیگران به شیوه ی “عاقل اندر سفیه” به ما نگاه نکنند، احتمالا نظری هر چند کوتاه و ظریفانه می دهیم.
ما انسان ها به طور کلی در باره ی همه چیز نمی توانیم حرف بزنیم. این جمله را احتمالا شما به عنوان یک انسان اندیشمند همین حالا پذیرفته اید! پس هنگامی که پیرامون هر چیزی نمی توانیم سخن تخصصی، علمی و مبتنی بر دانش کسب شده از تحصیل یا مطالعه داشته باشیم، پذیرفته ایم که برخی موضوعات و مطالب در دنیا هست که ما آن ها را نمی دانیم. آن جا که بدانیم که نمی دانیم، به قلّه ی دانایی رسیده ایم.
آیا واقعا “دین” و “الهیات” از سنخ مواردی است که همه می توانیم در باره ی آن حرف بزنیم؟ ما که از پیش پذیرفتیم برخی چیزها هست که نمی دانیم؛ پس چرا در باره ی دین و الهیات و اندیشه های مذهبی و آئینی همیشه جلودار گفت و گوهای بی محتوا و کم مایه می شویم؟
البته هدف این نیست که بگویم هیچ کس حق ندارد در باره ی دین حرف بزند و نتیجه بگیرم هر کسی حرفی پیرامون دین بیان کند پس نادان است!! حاشا و کلا اگر چنین هدفی را دنبال کنم …
پس هدف چیست؟