
شبهه: صحبت های زیبای یک بانو درباره حجاب!
ارسال در ۰۶ آبان ۹۵ - بازدید: 979 مشاهدهبازدیدها: 8بسم الله متن شبهه: می خواهند به تو القا کنند که اگر خودت را بپوشانی ، برای خودت امنیت می آوری. اما بانو آنچه امنیت را از تو می گیرد بی حجابی نیست،...
بازدیدها: 8
بسم الله
متن شبهه: می خواهند به تو القا کنند که اگر خودت را بپوشانی ، برای خودت امنیت می آوری. اما بانو آنچه امنیت را از تو می گیرد بی حجابی نیست، بلکه این قوانین دینی و مذهبی ضد زن هستند که امنیت تو را به چالش می کشند. زیرا، وقتی در قانون اسلامی زن را تا زمان ازدواج جزو املاک پدر و بعد از ازدواج جزو اموال شوهر می دانند،وقتی تو حق طلاق نداری وقتی که تو برای کار کردن و گرفتن گذرنامه باید اجازه مالکت را داشته باشی،وقتی سهم ارث تو را نیمه می دانند وقتی که حق شهادت تو را در دادگاه نصف مرد می دانند،وقتی حق ازدواجت با پدر توست وقتی در قانون حق سرپرستی فرزندانت را هم در مقابل شوهرت نداری و با او برابر نیستی وقتی شوهرت می تواند به راحتی همسر دیگری غیر از تو اختیار کند، وقتی که نمی توانی تابعیت و ملیت خودت را به فرزندت منتقل کنی،وقتی که حق دیه در قانون اسلام برای تو از دیه بیضه چپ مرد هم کمتر است،وقتی که وقتی که بنابراین آنچه که حق و امنیت تو را در طول قرن ها سلب کرده و می کند همین قوانین مذهبی اسلامی و مرد سالار سنتی است، ای بانو حتما این جمله را شنیده ای که حق آزاد زیستن و آزاد اندیشیدن گرفتنی هست و آن را به تو و همجنسانت در جامعه مرد سالار دینی هدیه نمی دهند اگر تو امروز دغدغه حقوقت را نداشته باشی پس چه کسی باید این دغدغه را داشته باشد؟ بانو آیا میدانی که خیلی از همجنسان تو از حقوقشان بدور و بی خبرند؟ برای آگاه کردن آنها چه کرده ای؟ برای بیداری و آگاه کردن خودت چه کرده ای؟؟ آیا تاکنون یک بار حتی یک بار به این باورهای سنتی و دینی که از پدران و مادران خود به ارث برده ای و آنها را همانند پول ملی کشورت پذیرفته ای شک کرده ای؟ آیا درباره صحت این باورها هرگز تحقیق کرده ای؟ آیا…؟
پاسخ: همه ی این صحبت ها یک نوع مغالطه است. مغالطه به این صورت که بدون بیان مقدمه، حکم بیان می شود! برای مثال بدون اینکه بیان کنند فلسفه ی حجاب چیست، نوشته اند که «القا می کنند اگر خودت را بپوشانی برای خودت امنیت می آوری» در حالی که به دست آوردن امنیت و دور ماندن از گزند نگاه های هرزه و آلوده تنها فلسفه ی حجاب نیست. بلکه موارد بسیاری برای حجاب و پوشش اسلامی وجود دارد که بسیار می توان درباره ی آن بحث کرد. از جمله اینکه حجاب و پوشش کامل اسلامی امنیت اخلاقی خانواده را تضمین می کند و فرصت بروز و ظهور افکار فاسد و آلوده به نیات شیطانی را از کسانی که به دنبال منحرف کردن مسیر طبیعی زندگی بشر هستند می ستاند. حجاب و پوشش اسلامی اگر کامل رعایت شود نتیجه اش ساخت و پرداخت فضای سالم روحی در یک خانواده توسط زن و دختر است. زن و دختری که شخصیت خود را با بیرون قرار دادن موی سر و آرایش و اندام بدن خود به نمایش برای نامحرمان می گذارد فرصتی برای تأمین فضای سالم روحی شوهر و فرزندان در خانواده نخواهد داشت.
دختر تا زمانی که باکره است برای ازدواج به اذن و اجازه پدر یا سرپرست و قیّم احتیاج دارد؛ اینکه اذن و اجازه در اختیار پدر و یا سرپرست است به معنای مالکیت دختر نیست! دلیل مأذون بودن پدر و سرپرست هم این است که جنس مذکر، خود را بهتر می شناسد و برای انتخاب دختر می تواند به او کمک کند تا اگر مشکلات و خطراتی برای ازدواج پیش روی دختر بود به او یاری برساند و او را نسبت به شخصی که قرار است با آن ازدواج کند روشن نماید. فقه اسلامی البته به دختر این اجازه را داده است که اگر پدر، سرپرست و قیّم دختر باکره صلاحیت نداشت و بدون دلیل با ازدواج دختر با شخصی که می خواهد مخالفت کرد، دختر بتواند بدون اجازه پدر، سرپرست و قیّم به عقد کسی که می خواهد دربیاید.
زنان به موجب ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی می توانند در صورتی که در ازدواج و زندگی شان سختی و مشکلی وجود داشته باشد که به آسانی قابل حل نباشد به دادگاه مراجعه کرده و درخواست طلاق بدهند. دادگاه هم اگر عسر و حرج در زندگی زن برایش به اثبات برسد، شوهرش را مجبور به طلاق می کند و اگر طلاق نداد، به حکم قاضی دادگاه زن طلاق داده می شود. هر چند زنان به راحتی در ابتدای عقد دائم می توانند حق طلاق را در شرایط ضمن عقد برای خود درج کنند.
اینکه زنان نمی توانند تابعیت خود را به فرزندشان منتقل کنند ایراد به قانون مدنی جمهوری اسلامی باز می گردد و ربطی به فقه اسلامی ندارد. در کتاب عروه الوثقی آمده است: «لا یبعد أن یکون الولد تابعاً لأبویه أو أحدهما فی الوطن ما لم یعرض بعد بلوغه عن مقرِّهما» یعنی بعید نیست که فرزند در وطن خود تابع پدر و مادر یا یکی از آن ها باشد. (ج ۳، ص ۴۷۵)
درباره ی اینکه گفته شده دیه ی نفس زن از دیه ی فلان عضو مرد کمتر است، خیلی ساده است که اولا کل (دیه ی نفس) با جزء (دیه ی یک بخش از بدن مرد) مقایسه نمی شود (و قطعا این مغالطه است) ثانیا اگر بنا بر قیاس باشد دیه ی هر عضوی از بدن انسان (اعم از زن و مرد) که به طور کامل از بین برود دیه ی کامل دارد. مثلا دیه ی از بین بردن موی سر زن به طوری که دیگر رویش نداشته باشد ضامن پرداخت دیه ی کامل است (ماده ۳۶۹ قانون مدنی) از بین بردن بینی مستلزم پرداخت دیه ی کامل است (ماده ۳۸۰) از بین بردن مجموع دو گوش، دیه ی کامل و از بین رفتن هر کدام از آنها مستلزم پرداخت نصف دیه ی کامل است (ماده ۳۸۶) از بین رفتن دو لب دیه ی کامل دارد و اگر هر یک از آنها از بین برود ضامن پرداخت نصف دیه ی کامل است (ماده ۳۹۱) و به عنوان آخرین ماده قانون، اگر آلت زنانه به طور کامل قطع شود، دیه ی کامل دارد و اگر یک طرف آن آسیب ببیند و قطع شود نصف دیه ی کامل را دارد (ماده ۴۷۹). حالا چه تفاوتی بین زن و مرد در دیه ی اجزاء بدن است ؟!؟
قرار نیست «مرد»، «زن» باشد و بچه بیاورد و «زن» هم «مرد» باشد و نقش پدر بازی کند! هر جنس تفاوت هایی با جنس دیگر دارد که این تفاوت ها برای حیات بشر لازم است. چنانچه همه انسان ها یک جنس داشتند نه نسلی ادامه پیدا می کرد نه جذابیتی در این زندگی وجود داشت. تصور کنید در تمام دنیا همه چیز یکسان بود! همه ی درختان و باغ ها یک رنگ، تمام میوه ها و غذاها یک رنگ، تمام انسان ها یکسان و یک جنس! هیچ تفاوتی وجود نداشت. چه اتفاقی می افتاد ؟ اصلا زندگی و حیات بشری معنایی نداشت. بنابراین تفاوت یکی از ملزومات حیات بشریت است. آنچه در انسان ها و میان جنس زن و مرد می بینیم تنها تفاوت است و نه تبعیض. تبعیض آن است که در بین دسته ای از موجودات که در همه چیز یکسان هستند، به بخشی از آنها چیزی بدهیم و دیگران را از آن منع کنیم. این تبعیض است! چون تفاوتی بین آنها نیست و نباید میان آنها تبعیض قائل شد.
در نتیجه مشکل از دین و مذهب و آئین های الهی نیست و اسلام برای زن در مقابل مرد هیچ تبعیضی قائل نشده است. مشکل از جایی آغاز می شود که کسانی تصورات موهوم خودشان درباره ی موضوعات مذهبی و دینی (مانند حجاب و یا موضوع زن در اسلام) را با اندکی شنیده های ناقص که آن ها هم توهمات و خیالات افرادی دیگر است پیوند داده و خیال می کنند که توانسته اند حرفی جدید بزنند که پایه ی دین و مذهب را سست می کند! بهتر است در مقابل موضوعات دینی و مذهبی، هر چه که به ذهن مان رسید ننویسیم و نگوییم. مشوش کردن اذهان و تفکرات، سرانجام خوبی ندارد.
* هر نوع ابهام و پرسش دیگر را در این باره، در بخش نظرات همین پست بنویسید.
* برای فرستادن سؤال و شبهه جهت پاسخ گویی، از بخش ” تماس با من ” بهره بگیرید.
* استفاده از این مطلب بدون ذکر منبع اشکالی ندارد.
7 نظر